ادب حضرت ابوالفضل العباس

  در روایتی آمده است که: حضرت عبّاس علیه السلام بدون اجازه در کنار امام حسین علیه السلام نمی نشست و اگر بعد از اجازه می نشست، درست مانند یک عبد و غلام خاضع و متواضعانه مقابل حضرت می نشست. همچنین نقل شده است که در طول ۳۴ سال عمر حضرت عباس آن بزرگوار هرگز […]

 

در روایتی آمده است که: حضرت عبّاس علیه السلام بدون اجازه در کنار امام حسین علیه السلام نمی نشست و اگر بعد از اجازه می نشست، درست مانند یک عبد و غلام خاضع و متواضعانه مقابل حضرت می نشست. همچنین نقل شده است که در طول ۳۴ سال عمر حضرت عباس آن بزرگوار هرگز برادر را برادر خطاب نکرد.

 

یکی از برجسته ترین صفات و حسنات اخلاقی «ادب» است. گذشته از این که ادب آثار شگفت انگیزی در زندگی مادی انسان دارد؛ یعنی کلید جذب محبّت ها و جاذبه های اجتماعی است، همچنین در برخورداری انسان از فیوضات حضرت حق و کسب رحمت الهی نقش مؤثری دارد. به قول شاعر شیرین سخن:

از خدا خواهیم توفیق ادب

بی ادب محروم ماند از فیض رب

بی ادب تنها نه خود را داشت بد

بلکه آتش بر همه آفاق زد

 

از قول امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده است که به امام مجتبی علیه السلام فرمود:

یا بُنَّی! الْأَدَبُ لِقاحُ الْعَقْلِ، وَ ذَکاءُ الْقَلْبِ وَ عُنْوانُ الْفَضْلِ

«پسرم! ادب، بارور شدن عقل و بیداری قلب و سرفصل فضیلت و ارزش است.»

همچنین نقل شده است که فرمود:

مَنْ اخَّرَ عَدَمُ ادَبِهِ، لَمْ یقَدِّمْهُ کثافَهُ حَسَبِهِ

«کسی که بی ادبی او را عقب اندازد، عظمت مقام و حسَب و فامیل او را به جلو نخواهد انداخت.»

 

از سرفصل های این موضوع می توان این موارد را نیز مطرح کرد: ادب همسران به یک دیگر، ادب فرزند به والدین، ادب در ارتباطات اجتماعی، ادب شاگر نسبت به استاد، ادب حضور در مجالس گوناگون، و از همه مهمتر ادب در برابر حضرت حق و پس از آن ادب در برابر اهل بیت علیهم السلام.

 

بی تردید سر چشمه تمام نیکی ها رعایت ادب در برابر حضرت حق و وجود مقدّس اهل بیت علیهم السلام است. یک جلوه از این ادب در تواضع در برابر آنان تجلّی پیدا می کند که ما در این نوشتار بحث مهمی را در بخش معصوم اوّل (رسول گرامی اسلام) مطرح کرده ایم که خوانندگان عزیز را به آن قسمت ارجاع می دهیم.

 

با توجه به مطالب فوق، یکی از بزرگترین چهره هایی که به تعبیر شاعران خدای ادب بود، و به تمام معنا حسنه اخلاقی ادب در وجودش جلوه گر شده بود، حضرت عبّاس علیه السلام بود.

 

در روایتی آمده است که: حضرت عبّاس علیه السلام بدون اجازه در کنار امام حسین علیه السلام نمی نشست و اگر بعد از اجازه می نشست، درست مانند یک عبد و غلام خاضع و متواضعانه مقابل حضرت می نشست. همچنین نقل شده است که در طول ۳۴ سال عمر حضرت عباس آن بزرگوار هرگز برادر را برادر خطاب نکرد، بلکه با تعبیراتی مانند: سیدی، مولای، یابن رسول الله، آن حضرت را خطاب می کرد. همچنین نقل شده است که روزی امام حسین علیه السلام در مسجد طلب آب کرد، حضرت عباس که در سنین کودکی بود با عجله از مسجد بیرون رفت و پس از چند لحظه در حالی که ظرفی پر از آب در دست داشت وارد شد و کمال احترام به حضرت تقدیم کرد.

 

روز دیگری خوشه انگوری به او دادند، آن حضرت با این که کودک بود با شتاب از خانه بیرون رفت، از او پرسیدند: کجا می روی؟ گفت: می خواهم این انگور را برای مولایم حسین ببرم.