سردار شهید حمید احمدیان دیلمی

شهید : حمید احمدیان دیلمی

محل تولد : سیاهکل

نام پدر: حسین

تاریخ تولد : ۱۳۳۵

تاریخ شهادت : 1361/02/15

محل شهادت : دارخویین (عملیات بیت المقدس)

شغل : پاسدار(سردار) 

زندگینامه شهید حمید احمدیان:

شهید حمید احمدیان در خانواده ای مستضعف ولی دیندار در سال ۱۳۳۵ در سیاهکل پا به عرصه وجود گذاشت.

تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خویش را در سیاهکل گذرانید و بعد راهی سربازی شد پس از دوران سربازی با اینکه در آزمون اعزام به خارج قبول شد با توجه به نارضایتی خانواده در کشور ماند و به تحصیلات خویش ادامه داد و پس از قبولی در دانشگاه در همان سال در رشته اقتصاد وارد دانشگاه شیراز شد و آنجا اقامت گزید.

در طی تحصیل خویش با تعطیلی دانشگاها شروع انقلاب فرهنگی به عضویت سپاه شهرستان شیراز در آمد در بدو ورود مسئول روابط عمومی سپاه کوار شیراز  و پس از اندک زمانی قائم مقام و بعد فرمانده سپاه منطقه کوار شیراز گردید و در اولین روزهای حمله بعثیون به میهن اسلامی به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و مردانه رزمید و سرانجام با عشق خاص و بی نهایتی که نسبت به امام ، ولایت و انقلاب داشت در تاریخ ۱۵/۰۲/۱۳۶۱ در حالیکه فقط ۲۶ سال از خدا عمر گرفته بود در عملیات بیت المقدس در دارخوین ندای حق را لبیک گفت و بر تاریخ دلیر مردی های شیعه ورق دیگری زد.

از جمله فعالیتهای مهم  سیاسی ،اجتماعی شهید میتوان به حضور در انجمن های اسلامی ،ستادهای نماز جمعه ،شرکت در تظاهرات ،پخش اعلامیه ،شرکت در تاسیس موسسات خیریه و صندوق قرض الحسنه، شورای محل و… نام برد،ایشان بنا به موقعیت خاصی که حضرت حق جل و عطاء به وی عطا نموده بود و هم به دلیل داشتن تفکری متعالی و اندیشه الهی و بینش خاص سیاسی و مذهبی خویش در حد توان در کلیه مراسم اجتماعی سیاسی روز آن زمان اعم از نمازهای جمعه و جماعات و سخنرانی ها و دیگر کارهای فرهنگی شرکت گسترده می نمود.

 شهید احمدیان در فعالیتهای علمی ،فرهنگی و هنری نیز حضور چشم گیری داشت و  کارهای تالیف، تدریس، شعر، مداحی، طراحی ،خطاطی ،فیلمنامه نویسی، تشکیل کلاس عقیدتی، آموزش قرآن ،احکام مداحی و… انجام میداد.ایشان در زمان حیات با برکت خویش همواره با سخنرانی های  روشن گرانه خود ذهن مردم منطقه را در دوستی با امام راحل وانقلاب اسلامی روشن می نمود و در بسیج نیروهای انقلاب جهت دفاع از آرمانهای انقلاب فعالیت عمده ای داشت که برگزاری مسابقات و تمرینات ورزشی جهت آمادگی رزمی جوانان و اهدا جوایز از آن جمله است.

وصیتنامه شهید حمید احمدیان:

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا می دانم  که انسان اگر بخواهد بسوی تو آید باید رشته نور و رسالت و ولایت را بگیرد وبه  سوی تو آید . خدایا تو را سپاس می گویم که با لطفی که به من نمودی این رشته را پیدا کرده و مثل اسیر نجات یافته از اسارتها می خواهم از این دنیا بسوی تو بیایم و در جمال پر نور مقدست محو گشته و از هیچ به همه چیز برسم ای امام که نور خدا را در جلوه ملکوتی تو می بینم من نیز مانند یکی از  هزاران فرزند این مرز و بوم به اسلام به ندای هل من ناصر ینصرنی تو لبیک می گویم .به نام خداوند یاری دهنده مستضعفان و در هم کوبنده ستمگران. حمد خدایی را سزاست که همه گویندگان از مدح و ثنای او عاجزند و همه شمارندگان و حسابگران از شمارش نعمتهای او در مانده اند و هیچکس را یاری ادای حق نعمتهای او نیست و او خدایی است که رسول خود حضرت محمد(ص) را با قرآن و دین حق بعالم فرستاد تا او با این تربیت یافته مقام نبوت این خط راستین را ادامه دهد و حکومت خدایی اسلام تجسم پیدا نموده و مردم قیام به قسط نمایند و حکومت جهانی مهدی موعود(ع) بر پا و مستضعفین وارثین زمین گردند و او خدایی است که در زمان غیبت بزرگ مصلح و منجی جهان بشریت امام مهدی وجود مبارک رهبرانی چون حضرت امام خمینی را بر ما ارزانی می دارد و لطف بیکران خود را شامل ما بندگان ضعیف خود می نماید و در ادامه راه رسالت و امامت ولایت چنین بندگان پاکی را بر ما می گمارد تا ما را از این همه تاریکی ها آزاد کرده و نجات بخشد تا چگونه زیستن و چگونه مردن را از وجود مبارکشان بیاموزیم پس خداوندا همیشه ترا یاد می کندو شکر نعمتهای ترا بجای می آورم، هر چند که نمی توانم حتی از پس شکر یکی از نعمتهای که به من ارزانی داشته ای برآیم حال پروردگارا این بنده ضعیف حقیر مسکین با گناهانی بس بزرگ به سوی تو می اید به بزرگی تو اقرار دارد و به ضعف و زبونی مرا بپذیر و از گناهانم در گذر که تو بسیار آمرزنده و بخشایش گر هستی، خداوندا می دانم که انسان اگر بخواهد به سوی تو آید باید رشته نور رسالت و ولایت را بگیرد و به سوی تو آید خدایا تو را سپاس می گویم که با لطفی که به من نمودی این رشته ترا من را پیدا کرده و مثل اسیر نجات یافته از اسارتها می خواهم از این دنیا به سوی تو یبایم و در جمال و پرتو نور مقدست محو گشته از هیچ به همه چیز برسم خداوندا در این مسیر به من استقامت ده تا بتوانم این رشته نور را رها نسازم با آنکه می دانم این حبل ا… نورانیت دارد که نمی شود رهایش کرد و ای امام که نور خدا را در جلوه ملکوتی تو می بینم من نیز بمانند یکی از هزاران فرزند این مرز و بوم اسلامی به ندای «هل من ناصر ینصرنی» تو لبیک گفته اینکه که می بینم برای آماده نمودن حکومت مهدی(ع) باید مجاهده نمود و کوشش کرد و با کافران کفر پیشه و با ام الفساد جهان شیطان بزرگ آمریکا به نبرد ایستاده آماده شده ام امام برایمان دعا کنید که بتوانم در مجاهده با کفر پیروز شده و می دانم که دعای تو در پیروزی رزمندگان اسلام خیلی موثر است و حتما پیروزیم و اما ای امت شهید پرور ای کسانی که تاکنون ثابت نموده اید که مردم کوفه نیستید و امام را تنها نخواهید گذاشت.

اولا بعد از قرنها از نهضت حسینی این علم را بدوش علمدار حق خمینی ببینید که چگونه این فرزند حسین خمینی بت شکن پرچم خونین حق کربلا را بر دست گرفته به خون خواهی حسین بر علیه تمامی مستکبران قیام کرده است باید که حسین زمان خمینی کبیر را یاری کرد که یاری او یاری دین خداست و هر کس دین خدا را یاری کرد خدا نزی او را یاری خواهد نمود.

ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. ای مردم مسلمان هر وقت که سیل خروشان شما در خیابان ها برای تظاهرات علیه شیطان بزرگ و ایادی و نوکران خارجی و داخلی انها روان می شود کاخهای سیاه ستمگران می لرزد و در دل مستضعفان نور امید جاری می شود بکوشید که به ریسمان خدا چنگ زده و با وحدت کلمه و یکپارچگی خود همواره حضور خود را در صحنه نشان دهید که تاکنون تمامی پیروزی بر روی وحدت کلمه ای بوده است که امام عزیز بارها روی آن تاکید داشته است و همگی باید در این مسیر و در این نهضت استقامت داشته و هرگز از مسیرحق جدا نشده و از خدا باید خواست که بارالها پروردگار: ما را یک لحظه به خودمان وا مگذار و همیشه ما را هدایت کن زیراما به هدایت تو دل بسته ایم. الذین جاهدوا فیها لنهد ینهم سبلنا، و اما پدر و مادر و برادران و خواهران ارجمند در این ساعت که وصیت می کنم و با سلاح ایمان به مبارزه با کفر به میدان نبرد می روم  می گویم که این راه را با عشق و شوق می پیمایم و انتخاب این راه نیز از روی شوق و عشق به میداء انجام گرفته است می دانم که می توانم بار دیگر شما را ببینم یا خیر و راضی هستم به رضای او و هر طور که مشیتش باشد اگر سالم برگشتم با استقامت و صلابت هر چه بیشتر در لباس مقدس پاسداری در راه خدا ادامه خدمت خواهم کرد و از خداوند بزرگ می خواهم که این استقامت را در این بنده حقیر بوجود آورد و اگر هم برنگشتم و به فیض بزرگ شهادت نائل شدم وصیت می کنم که با لباس مقدس پاسداری بخاک سپرده شوم، زیرا این لباس خیلی مقدس است چون امام و رهبر فرمود: ای کاش من هم یک پاسدار بودم، و زمانی که امام چنین ادعایی دارد می شود به مقام و شخصیت و تقدس پاسداری پی برد اما امام بپاس مقام آن برادران شهیدی که در لباس ایثار کرده و حماسه ها آفریدند و همچون حسین(ع) در کربلاهای ایران عاشورا ها بپا کردند و در شبها زاهد شب گشته و با خدای خود به مناجات برخاستند و پس از رازو نیاز با خدای خود به دشمن کافر هجوم رده و با خون خود درخت انقلاب اسلامی را آبیاری نموده و چنین صحبت می نماید: «ای کاش من هم یک پاسدار بودم و حال تو برادر پاسدار باید بخود آیی و تمامی هواهای شیطانی را از خود دور کنی و می دانم دور کرده ای و باید بخود راه ندهی که می دانم راه نخواهی داد و با آگاهی راه مجاهده را در پیش گیری و علی وار در جبهه کفر و نفاق بجنگی بنا بر این به تو پدر و مادرم می گویم که شکر خدا را بجای آرید که توانسته اید کسی را در این مسیر به پیشگاه حق تعالی تقدیم دارید نمی گویم پس از شهادتم گریه نکنید ولی گریه تان از روی شوق باشد زیرا اگر خدای ناکرده از روی ناراحتی گریه کنید دشمنان شاد می شوند که آنها باید همیشه در نکبت ناراحتی باشند می دانم که خیلی آرزوی خوشبختی فرزندانتان را داشته اید به شما نوید می دهم که من به این خوشبختی رسیدم و الان که این وصیت نامه را می نویسم این احساس را می نمایم و اما برادران و خواهران باید پیام خون شهیدان را به گوش همه براسنید و مسوولیت سنگین اجتماعی خدمت در نهادهای انقلابی اسلامی را با خلوص برای رضای خداوند بگیرند و ادامه راه آنها را طی کنید که انشاءا… خداوند به همه توفیق خدمت دهد و در این مسیر فقط رضای خدا را در نظر داشته باشید. از همه فامیلین، دوستان، وآشنایان حلالیت ی طلبم امیدوارم مرا ببخشید و خداوند انشاءا… همه ما را ببخشد.

والسلام علی عبادا… الصالحین

خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.