تنوّع مثالهای قرآن
مثالهای قرآن بسیار متنوّع است. خداوند برای روشن ساختن حقایق مهمّی که در تربیت و سعادت انسان تأثیر به سزایی دارد به هر گونه مثالی متوسّل شده است. گاه به موجودات بی جان مثال می زند؛ مانند آیه ۱۷ سوره رعد: «انْزَلَ مِنَ السَّماءِ مآءً فَسَالَتْ اوْدِیهٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَداً رَّابیاً وَ مِمّا یوقِدُونَ […]
و گاه به نباتات و گیاهان مثال می زند، مانند آنچه در آیه ۲۴ سوره ابراهیم آمده است: «الَمْ تَرَکیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کلِمَهً طَیبَهً کشَجَرَهٍ طَیبَهٍ اصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّمآءِ» آیا ندیده ای که خدا چگونه مثل زد؟ سخن پاک چون درختی پاک است که ریشه اش در زمین استوار و شاخه هایش در آسمان است.
در این آیه شریفه برای کلام پاک- که بارزترین مصداق آن لااله الا اللّه است- به یک درخت مثال زده و برای آن کلمه «طیبه» به کار برده است؛ زیرا که سخن پاک همچون درخت، پاکیزه و سرسبز و همیشه خرّم است.
بعضی اوقات خداوند حکیم به حیوانات مثال می زند. نمونه آن آیه شریفه ۲۶ سوره بقره است: «انَّ اللّهَ لا یسْتَحْیی انْ یضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَهً فَما فَوْقَها…»، خداوند ابایی ندارد که به پشه و (موجودات) کمتر از آن مَثَل بزند.. . در این آیه خداوند به یک حیوان کوچک، یعنی پشه مثال زده است. همان طور که در سوره عنکبوت آیه ۴۱ به یک عنکبوت.
و گاه به یک انسان مثال می زند که یک نمونه آن آیه شریفه ۱۷۱ سوره بقره می باشد. «وَ مَثَلُ الَّذینَ کفَرُوا کمَثَلِ الَّذِی ینْعِقُ بِما لا یسْمَعُ الّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یعْقِلُونَ » مثل (تو ای پیامبر در دعوت) کافران مثل کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر) صدا می زند؛ ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمی شنوند (و حقیقت آن صدا و مفهوم گفتار او را درک نمی کنند) این کافران (در واقع) کر و لال و نابینا هستند از این رو چیزی نمی فهمند.
در این آیه، خداوند هم به انسان مثال زده است؛ آن جا که پیامبر صلی الله علیه و آله را به طور ضمنی به یک چوپان تشبیه می کند. و هم به حیوان؛ آن جا که کفّار را گوسفندان و یا حیوانات آن چوپان محسوب می کند.
اصلی ترین دلیل تنوّع مثل ها در قرآن، درک ساده و فهم عمیق مطالب قرآنی است، به ویژه که مخاطبان اوّلیه قرآن اعراب بی سواد دوران جاهلیت بودند و مسلمانان صدر اسلام که جز تعداد اندکی بی بهره از سواد خواندن و نوشتن بودند، تنها به این شیوه قرآنی امکان درک و فهم مفاهیم قرآنی داشتند و تنها به کمک مثل های متنوّع تر قرآن قادر به تفهیم عالی ترین مفاهیم قرآنی شدند. همه گویندگان، به ویژه علما، دانشمندان، فقها، سخنرانان، اهل منبر و.. . باید با استفاده از این قاعده فراگیر قرآنی، پیام و سخن خود را ساده و جذّاب بیان کنند تا در اعماق وجود مخاطب نفوذ کند و تأثیر گذارد. قرآن که زیباترین تجلیات زیبایی های حق است خود مظهر زیبایی کلامی نیز هست؛ از این رو باید به تبعیت از قرآن ساده گویی زیبا و مؤثر، یک ارزش و معیار زیبایی در سخن دانسته شود.
آنان که سخنان و نوشته هایشان معلّق و گنگ و دیرفهم است و ساده گویی را نشانه کم دانشی گوینده می دانند، بر خلاف این سنّت الهی و شیوه قرآنی عمل می کنند.[۱]
پی نوشت
[۱] خداوند در آیه ۴ سوره ابراهیم مىفرماید: «وَ ما ارسَلْنا مِنْ رَسُولٍ الّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ» هیچ پیامبرى را جز به زبان مردمش نفرستادیم تا بتواند پیام خدا را برایشان بیان کند … و نیز پیامبر گرامى اسلام به کرّات فرمودهاند:« امِرْنا انْ نُکَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ» ما( پیامبران) موظّفیم به میزان فهم مردم حرف بزنیم( بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۸۵).
منبع : مکارم شیرازی، ناصر؛ مثالهای زیبای قرآن، ج ۱، ص: ۴۵
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰